آغوش یار
پنجشنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۸، ۰۴:۰۱ ب.ظ
پرسیدن که وقتی یار رو بغل میکنیم چی بگیم کیف کنه؟
بگو:
گیرمت چون تنگ در بر، سر مکش از من که نیست
جامهای چسبانتر از آغوشم آغوشِ تو را
#مشتاق_اصفهانی
۹۸/۰۵/۱۷
پرسیدن که وقتی یار رو بغل میکنیم چی بگیم کیف کنه؟
بگو:
گیرمت چون تنگ در بر، سر مکش از من که نیست
جامهای چسبانتر از آغوشم آغوشِ تو را
#مشتاق_اصفهانی
سلام
کامنت قبلی خودم را اصلاح میکنم.
منظورم اینست که ما با هم همهچیز داریم. اشتباه ذکری از اصفهان برده ام.
تشکر از اینکه مرا بلاگری همه فن حریف نامیده اید. نام مستعار من « اوراسیای رومی » قدیم با این اسم بیشتر مطالبم را می نوشتم.
یک مطلب انتشار دادهام که دو لینک دارد.
سری بزن.
البته این دو وب هنوز تازه اول راه است و بقیه مطالب آرام آرام نوشته میشود.
ابتدا قدری سرگرمی و طالع بینی به آن افزودم ، حالا شروع کردم به عربی ، ترکی ، شعر ، و بعد.... حتی بدنسازی و....
انشاءالله آرام آرام کامل میشود.
سلام
این مشتاق اصفهانی هم عالمی داشته!
سوزنی سمرقندی که هیچی ، این شاعر و آن شاعر هم که هیچی ، یک شاعر اصفهانی هست که دیگه عجیب سروده!
مناظره ، آنهم مناظره بین...... و ...... سروده!
خوب مشتاق هم از قافله عقب نمانده.
اصفهان گرچه به هنر معماری مشهور است ولی این هنر را از کجا آورده ؟ بجز آنکه صنعتگران و هنرمندان همهی ملوک به آنجا رفتند! اصفهان اتفاقا محل شاعران کینه جو و هرزه گو بود.
شاعرانی با شعرهای بی نمک ، که فقط برای پول و زر و سکه شعر میگفتند. اصفهان چیزی از خود ندارد بجز آنکه در زمان ملکشاه مدتی پایتخت شد و صفویه هم بنای خود را بر آن گذاشت.
ببخشید ، سرت را درد آوردم.