سلام
الان جنوب گرمه ، چندوقت دیگه هم بقول مادرم : خرماپزان هست.
من ، بیان احوال شما را فهمیدم چون قبلا از مادرم در مورد هوای شرجی و فوقالعاده گرم جنوب شنیدم.
میدانم که سر زیر لباس ، داغ میکنه و حتی باید سر شست تا پاک بشود. تعریق زیاده و بقول مادرم هرچه آب میخوری ، میزنه لباس ، میمانه روی پوست ، موها را خفه میکنه اگر نشوری و...
انشاءالله سلامت باشی.
جواب کامنت خصوصی ام ندادی. ببین ما همه مشکلاتی داریم ، بن بست هایی و گیر و گرفت هایی داریم. اگر از کامنتهای من خوشت نمی آید ، آنقدر غیرت دارم که بگویی ننویس! ننویسم. ممنون میشوم که مرا بی پاسخ نگذاری.
در اینستا هیچ فعالیتی ندارم و ببخشید اگر نشد به پیجت سر بزنم.
خلاصه ، موفق باشی.
چند وقت بعد ، هم سن من بشوی ، بیشتر حال مرا درک میکنی. از نوع رفتارها معلومه و اگر دیدم رغبتی برای کامنت نداری ، برای همیشه آرامشت را حفظ میکنم.
خلاصه واقعا ببخشید. من همیشه بچشم نیکی به شما نگاه کردم گندم خانم گرامی.
در زندگی اتفاقات ناخواسته زیاد می افتد و زندگی من پره ازین اتفاقات ، ولی به هرصورت همیشه بودم و هستم.
موفق باشی.
همین الانشم لخت تر و زننده تر از این عکس ها بیرون میان و میگن حجاب اجباریه. یه لچک میندازن سرشون از پس و پیش موهاشون ریخته بیرون، مانتوشونم که بازه تمام جونشون معلومه، بعد میگن حجاب کردیم.
باور نمی کنید چند وقت پیش تو خیابون، دختره لباسی پوشیده بود که سینه هاش از بالا و نافش از پایین معلوم بود!!
ابلیس این حجاب رو براشون حفظ کنه. آمین!
قصدم راه انداختن بحث نبود که اینا رو نوشتم. دلم پر بود از این ماجرا، جایی نبود خالی کنم سفره دلم رو.
ببخشید