MY little planet

خواب نمیبرد مرا

پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۹، ۰۴:۲۷ ق.ظ

شب ها قبل خواب گل های گلدون رو آب میداد همزمان لالایی میخوند تا دلبر خوابش ببره :

 

لای لای نه مامی ژیانم

من وینه ی باخه وانم

به دل چاودیریت ده که م

بخه وه ده ردت له گیانم

هه ی لایه لایه لایه
هی لای لایی

کَسِم لای کَسِم لای

گیانم لای

گلم لای

هناسم لای

.

.

.

.

.

.

 

+کَسِم لای گیانم لای

باوانم لای 

 

 

 

۹۹/۰۱/۲۸ موافقین ۱ مخالفین ۰
گندم فراهانی

تو❤

لالایی

نظرات  (۲)

۲۸ فروردين ۹۹ ، ۰۴:۵۸ دلساخته های آنی

باز شب از نیمه گذشت و دل من خواب نرفت ... :)

پاسخ:
😢👌
۲۸ فروردين ۹۹ ، ۰۹:۰۶ اشکان ارشادی

لالاییش کردیه ، هناسم ها.! 

راستی می خواستم ازت بپرسم چقدر مامانی هستی؟ من که آآآآآآآ آه اوووووه وه که خیلی چوخ چوخ. البته نه اونجوری که بگی ها. من مامانم عمرمه ، حاصل؛ حاصل ؟!! وایسا ببینم من حاصل اونم یا اون حاصل منه! ؟ 

برای یه مرد افت داره؟ بگه من ( این من رو ضربه ای بخوان ، مممَ ن ) تصمیمی ندارم آخه مادرم باید بگه! 

اَی آقا تونَم ، دیه مردی شدیا! 

هرچه آنا بگه ، تمام. 

 

چطوره گندم ، انشاءالله بچه‌های آیندت همینجوری دربیایند. 

مادرم که میگه : خیلی ازت راضیم ، غصه اداری نشدن و اینها رو نخور. دعای نیکت می‌کنم چون خیلی ازت راضیم. 

گندم ، من بجز احترام یا کار منزل کار دیگری براش نکردم. قربان صدقه و تعریف و تمجید هم در حقیقت کاری نیست ، البته همیشه روراست بودم ها ، چاخان الکی هم نکردم. 

 

گندم نیستی ، اصلا اون نیستی ؟ 

من با همه‌ی گیر و گرفتها ، هستم. الان این همه ، خودم رو لوس کردم تا تو بخندی. (خوب حالا ، دو دست بالا بگو : اَی باریکلا ) 

 

ارتباط برقرار کردن بخدا سخته ، من دهه شصتی ولی بچه‌های اینجا خیلی از من کوچکترند. نمیدانم چه بنویسم در جوابشان! 

 

شاید اینجاها جای من نیست. 

اینستا ، مال خودم نیست وگرنه دنبال می کردم. 

 

خلاصه گندم ، زردآفتابی موفق باشی. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی