MY little planet

صبح روز سه شنبه عاشقتم

سه شنبه, ۲۲ مرداد ۱۳۹۸، ۰۹:۴۹ ق.ظ

 

 

صبح بخیییییر رفقا :)))

 

۹۸/۰۵/۲۲ موافقین ۱ مخالفین ۰
گندم فراهانی

نظرات  (۷)

۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۰ «روم » ،،،،،،،،

سلام 

ببخشید ، آنلاین نبودم. 

خود بیان ، قسمتی گذاشته به اسم « پاسخ به سوالات وبلاگ نویسان » . الان یکماهه جواب نمیده که نمیده ، پستها رو خودم حذف کردم. 

گفتم فضای وب رو عوض کنم ، حالا نمیدانم اینکه « بیان » نوشته تنها ۵۰۰۰ پست می توانید داشته باشید! اینها که حذف کردم حساب می‌شود یا نه؟ 

تازه ، چند سوال دیگری هم کردم که جواب نداده. 

فعلا لغو حذف کردم ، ببینم جواب میدهند ؟ مطمئنم نمی دهند . 

گندم جان وب بامزه ای داری ، خیلی از وبت خوشم میاد ، گفتی کوردها عروسی شاد و رنگی دارند ( که البته من ارتباطی ندارم ) ولی یادت رفت که این تعریفی که کردی! از خونگرمی و دل صاف دریایی خودت میاد. 

گندم جان ، سرماخوردم ، دندانهام درد میکنه ، 

نه به اون گرمای عجیب ، نه باران و سرمای امروز در کرمانشاه 

پاسخ:
پاسخ نمیده ، لابد رفته مرخصی پس از زایمان :)))))))
جواب چه سوالی خب ؟ 

وب من 😻
مزه ش از خواننده هاش گرفته :))
اره کوردها 
خیلی شاد مراسمشون ، دوسشون دارم :)

عه ، چه خوبه سرماخوزدگی تو چله ی تابستون :) 
منم سرما رو باجاش خوردم رومی جان 
۲۲ مرداد ۹۸ ، ۱۹:۴۲ «روم » ،،،،،،،،

چیز خاصی نشده ، 

یادم میره ، خصوصی بزنم. صاف منتشر می‌شود.

پاسخ:
یه لحظه گفتم وا ، چرا خب همینطور متعجب موندم

خصوصی یادت میشه ،عیبی نداره بزار بچه هام بخونن 😸 
۲۲ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۱۳ «روم » ،،،،،،،،

سلام 

نه ، حذف نکردم. نگه داشتم. وب را میگم. 

باشه ، قبول ، بچه‌ها هم بخوانند. 

در « فارسی بلاگ » درس میدم ، اینجا مقاله می نویسم. ببینم چطوره؟ 

 

پاسخ:
اره حذف چیه توروبخدا نکنین این کار هارو ، با فارسی بلاگ اشنا نشدم هنوز 
۲۲ مرداد ۹۸ ، ۲۱:۲۲ «روم » ،،،،،،،،

سلام 

راستی نگفتی ؟ جریان نیم خطی های همسرانه چیه؟ 

راستش ، گندم جان. آن روز نوشتی که مورد برمیداری ، چون من اندازه‌ی مقاله نظر می نویسم. 

دوست دارم ، نظر اینطوری باشد ، بخصوص سوال در خود داشته باشد.! 

امروز که دو بچه محصل را دیدم یادم افتاد به دوران تحصیل خودم ، . اونموقع همه بفکر رفتند بودند ، اروپا ، کانادا ، و .... منم مستثنی نبودم ولی بیشتر میخواستم برم نظام. هیچکدام نشد ، نشد که نشد.... ادامه را می نویسم. بعدا. 

داخل وبم ، دوست داشتی بخوان. فقط زمان میبره. 

 

پاسخ:
سلام شبت بخیر ،  خوبین ؟ وای چقدر خسته ام امشب 
جریان نیم خطی های همسرانه میخوام چاپشون کنم البته به تعداد معینی که برسه ، گزینش میکنم و اگ خدا بخواد و قبول بشه منتشر میکنم 

ن ن آقا اشکان اشتباه برداشت نشه ، خوبه که ارتباط گیری اینقدر گرم باشه ، و الا من از تک حرفی بیزارم 
ولی یوقتایی که وقتم خیلی پره نمیتونم اونجور که باید جواب بدم ، عذاب وحدان میگرم :)

آخی یاد ایام اون بخیر ..:((( 
زود میگذره چه میشه کرد 

سلام 

آره ، یاد اون بخیر. 

گندم! ما دهه شصتی ها ، یک فکرها و تصوراتی داشتیم که اصلا نشد ، واقعا نشد. درس خواندیم  خدمت ، که آخ خدمت! سربازی! برای کار اداری صد جا اسم نوشتیم ، برای مهاجرت درگیری فکری داشتیم کانادا ، استرالیا و.... خلاصه دنیای خودمان را داشتیم. دلم! برات بگه که : 

همه‌ی ما عشق بدنسازی بودیم ، عشق ملیاردر شدن و رقابت ، عشق.... البته ذهنیت ما همه تا اونجایی که خبر دارم پاک بود. خلاصه دنیای خودمان رو داشتیم که شاید عجیب و غریب هم باشه! 

من خودم ، پناه بردم به کتاب خواندن و یادگیری و تجزیه و تحلیل 

حقیقت ، اصلا و اصلا ، دوست نداشتم چه برسه به دوست دختر! اکنون هم هیچ دوستی ندارم ، بچه‌های دوره دبیرستان و دانشگاه رو هم اصلا نمی بینم. اینهم بگم که من ساکت و منزوی بوده و هستم. 

رفتارهای بدی هم وجود داشت مثلا دعوا و چ ا ق و.... که همه جا رو گرفته بود و مستندهای تلویزیون تا صفحه‌های حوادث روزنامه پر بود.

گندم! 

حالا که دارم می نویسم ، گاهی تعجب و حیرت میکنم. انگار خیلی کم خیلی کم ، همانند من هستند. ممنونم که نوشته هام رو میخوانی . 

راستی! انتشار خیلی دردسر داره! هزینه داره ، مجوز میخواد و.... 

کاش همه‌ی بچه‌ها می نوشتند : 

کجایی اند ؟ 

چند ساله هستند ؟ 

مؤنث یا مذکر ؟ 

خلاصه ، دقیق از خودشون مینوشتند و آشنایی ها بهتر می شد. 

بازهم مقاله نوشتم ، ببخشید. اشکانم دیگه! 

پاسخ:
سلام صب بخیر 
دقیقا آدم تو‌دوران جوونیه که پر از انگیزه اس  ,پر از نقشه برای آینده س ، گتاب که بهترین پناه ..

من با آدم های زیادی آشنایی دارم ، اما دوست به معنای واقعی کلمه  به تعداد انگشت های دست :)
من برعکس شما بسیار شیطون ، هرجا که بودم با کل مجموعه سلامو عرض ادب داشتم 
اره در جریان دردسرهاش هستم ببینم خدا چی میخواد ،:))

این فسمت آخرش رو دقیقا با من بودی 😀
دهه هفتادی ام 
مونثم از هذه برای خطابم استفاده میشه ؛))

اره اشکان ما این شکلیه ؛)

سلام 

وبم جدید شده ، همینجا را میگم ، نه آن وب را که با نام ارومی پیوند کردی. راستی در یه وب دیگر لینکت کردم ، آدرسش میدم. آخه فعلا مطلبی نداره. 

گندم! 

شوخی کردم گفتم فهمیدم کجایی هستی ، ولی یه حدس هایی زدم. 

دانشجویی ؟ ترم تابستانی گرفتی ؟ آخه میگی وقت نمیکنم ، البته هرکس مشکلاتی داره. 

خوب پس هذه برات استفاده می‌شود ؟ ها ؟ ها ؟ « شوخیه » 

هذا ، ضمیر اشاره هست ، هذه ضمیر اشاره تأنیثی. 

هذه گاهی اصلا نیازی به مونث و مذکر نداره ، . عربی خلیجی با فصیح متفاوته، تفاوت بیانی داره. 

هوم! هوم! مثلا امارات ، عراق ، کویت و ..... 

اصلا وِلش کن ، دوباره رفتم بر سر همان کاری که همه گریزانند. 

من اشتباه کردم ، اگه لوده و مسخره بودم تا الان یه جایی بودم ولی نیستم چون ساکتم. 

میدانی گندم! همین روز گذشته تعریفی شنیدم از..... آقایان سر کار رسمی گرگم به هوا بازی کردند و تمام چای و آب جوش ها ریخته روی لبتاپ های کارورزهای بیچاره! 

گندم! اسم کوچیکم رو ننویس ، میخوام اسمم گم بشه ، البته فعلا. 

گندم! بعدا برات پیام میگذارم. 

راستی ، میدانم حوصله از سر میبرم. خودم میدانم.

پاسخ:
سلام خوب هستین ، بامدادتون بخیر 
اره وب جدید میارک ؛)
نه دوران دانشجویی تموم شده س ، شاغلم :)
اره هذه یی :)))
چزا گریزان ، این همه مجموعه اومده که همین قواعد رو به زبانی ساده تر اموزش بدن ...بعد میگی گریزان ... :/
ایول به آقایون 😁👌
اخرش 💔😢 دست و‌پا چلفتی ها

باشه، رومی جان خوبه ؟ 
ن اتفاقا سر گرم میکنی :))))))

صبح شما هم بخیر ، البته با سلام 

آره ، رومی خوبه. تا بوده همه بهم گفتن رومی. تخلص کردم و جا افتاد. 

البته تخلص من روملویی بود ولی رومی شد. 

آره ، باید به زبان ساده درس بدم. درس اول رو از استانبولی نوشتم خبرت میکنم ولی درک شنیداری آن سخته! 

ممنون که نوشتی : سرگرم میکنم.

گندم! 

منم دوران دانشگاهم تمام شده ، ولی خاطره خوبی ندارم برای همین هنوز مدرکم را نگرفتم و اصلا هم نمی خواهم بگیرم. کارشناسی هم که مدرک حساب نمیشه. فوق رو انصراف دادم و.... اصلا نمیخوام در موردش حتی فکر کنم. البته مقصرانی باعث ناکامی من شدند. 

ولش کن.

گندم! 

اگه یکی مثل من بعداز سالها ، با اندک مواجبی بخواد شروع کنه میتوانه ؟ 

مربی وزنه برداری م ، یک دوست پرورش اندام کار داشت. قهرمان کشور شدم و.... دیگه ول کردم ، الان بعداز سالها دوستش رو دیدم ، گفتم از من گذشته و دیگه پیر دارم میشم ، ولی میگفت حیفه با عضلات به این خوبی نباشی. 

نمیدانم ، آخه کی دارو مصرف بکنه ؟ عوارض داره؟ 

میگه ، ده تا ۱۴ سال وقت هست ، ناامید نباش.

راستی ، بچسب به شاغلیت ، باشه! از الان روی پای خودت هستی پس جای پات رو با پس انداز محکم کن. مراقب همه‌چیز هم باش. 

آفرین ، واقعا حیفی اگه زمانه برایت نچرخه.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی